"نبود تعريف صحيح روانشناسي ورزشي مشكل جامعه ورزش است"
خبرنگار علم ورزش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با دكتر عليرضا فارسي مدير گروه رفتار حركتي دانشگاه شهيد بهشتي پيرامون جايگاه ضعيف روانشناسي در ميان تيمهاي المپيكي و عدم همكاري فدراسيونها با كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك گفت وگويي را انجام داده است كه در پي ميآيد:
* مسئولیت حضور روانشناس بدون تایید كميسيون و معرفي نامه كميته ملي المپيك متوجه خود فدراسیون ها است
كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك در بهمن ماه سال 90 به منظور كمك به تيمهاي المپيكي از لحاظ بهبود مهارتهاي ذهني و آمادهسازي آنها تشكيل و با دعوت از مربيان و نمايندگان فدراسيونها در جهت آشنايي بهينه با عملكرد اين كميسيون تلاش كرد و حتي در جلسات مكرر اعلام كرد كه مربيان روانشناس شريك آنها در موفقيتهاي المپيكي نيستند و هدف تنها كمك به فدراسيونها و تيمهاي المپيكي است. ما در كميسيون اعتقاد داريم موفقيت در درجه اول به ورزشكار است و در درجه دوم به مربي و در نهايت به كميته پشتيباني اعم از مسوولان فدراسيونها و كميته ملي المپيك ارتباط دارد و روانشناسان در اين زمينه خود را در موفقيت ورزشكاران شریک نميدانند. حال چرا با تمام اين تفاسير فدراسيونها تمایل زیادی به حضورروانشناسان ورزشی و مربی مهارت های ذهنی ندارند روشن نيست. البته بدیهی است در گذشته افرادي غير متخصص به روشهاي مختلف وارد فدراسيونها شدند و با كاركرد ضعيفي كه داشتند سبب بيمیلی فدراسيونها در جذب روانشناس شدند حال صحبت اين است که اگر تيمي در گذشته به دلیل عملکرد ضعیف یک فرد، به موفقيت دست پيدا نكرده مربي ، سرمربي و مسئولان فدراسيون نبايد به اين مساله استناد كنند كه حتي با حضور روانشناس نيز مو فقيتي حاصل نشد .چون اين افراد ممکن است از مسیر درست وارد تیم ها نشده و مورد تایید مرکز روانشناسی آکادمی المپیک هم نباشند.بنابراين اگر فدراسیون یا تیمی بخواهد از خدمات روانشناس ورزشی بهره مند شود بهتر است با مشورت و تایید كميسيون روانشناسی كميته ملي المپيك محقق شود.
* برخی تيمهاي المپيكي تمایلی براي همكاري با كميسيون روانشناسي ندارند
به عنوان يك مربی مهارت های ذهنی اعتقاد دارم كسي كه دورههاي تخصصی مربی مهارت های ذهنی را طي نكرده و آموزشهاي لازم در اين زمينه سپري نكرده باشد، تنها با اكتفاء كردن به خواندن چند كتاب نميتواند ادعا كند به تمام اصول روانشناختي شناخت و آگاهي كامل دارد و ميتواند به مهارتهاي ذهني ورزشكاران كمك موثري كند. برخی از اين افراد در گذشته با مسیر های نادرست وارد برخی فدراسيونها شده و كارنامه ناموفقي را از خود به جاي گذاشته و مسايل و مشكلاتي را براي تیم ها و حتی كميسيون ايجاد كرده است. هماكنون كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك با حمایت آقای افشارزاده براي پشتیبانی تيمهاي المپيكي شكل گرفته و هيچ نوع بار مالي روي دوش فدراسيونها ندارد، چرا برخي از فدراسيونها تمايلي براي همكاري با اين كميسيون ندارند و استقبال مناسبی نداشته اند از نظر ما هم منطقی به نظر نمی رسد.
*** كميسيون روانشناسي بر اعضا نظارت كامل دارد
روند كاري ما در كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك بدين شكل است كه يك مربي روانشناس دو يا سه هفته با يك تيم المپيكي كار ميكند سپس در جلسات اين كميسيون كه معمولا در هفته يك يا دو بار برگزار ميشود شركت ميكند و پيرامون عملكرد خود با ورزشكاران المپيكي گزارش لازم را به كميسيون ارجاع ميدهد.بنابراين عملكرد تمام مربياني كه از اين كميسيون به فدراسيونهاي مختلف دعوت ميشوند توسط كميسيون نظارت ميشود و اگر قرار باشد افرادي خارج از مركز روانشناسي وارد تيمها شوند حتما بايد توسط كميسيون و كميته ملي المپيك معرفي دعوت به همكاري آنها با فدراسيون اتخاذ شود تا انحرافاتي كه در گذشته وجود داشته تكرار نشود.
*** آمادگی لازم برای همکاری با فدراسیون کشتی را دارم
طي صحبتي كه مرکز روانشناسی با كميته ملي المپيك داشت قرار بر اين شد كه من در كشتي فرنگي و آقای دکتر خسرو حمزه در كشتي آزاد همکاری کنیم. با وجود حدود دو ماه است این توافق صورت گرفته هنوز ارتباط همکاری از طرف فدراسیون برقرار نشده است.البته ديدگاه من در اين خصوص بر اين مبناست تا زماني كه كشتيگيران و فدراسيون در اين زمينه احساس نياز نكنند ما اصراری بر همکاری نخواهیم کرد و منتظر احساس نیاز و دعوت آنها خواهیم ماند، احتمالا تفكر سرمربي، مدير تيم ملي و فدراسيون بر اين مبناست كه اگر قرار است فرد جديدي وارد تيم شود ممکن است براي تيم مفيد واقع نشود به همين دلیل تصور ميكنم شرايط حضور مربي روانشناس هنوز برای تیم های ملی کشتی مهيا نيست. البته اطلاع ندارم در حال حاضر نظر فدراسيون در اين خصوص چيست. اما كميسيون روانشناسي اين آمادگي را دارد كه به تمام تيمهاي حائز سهميه المپيك حتي واليبال كه هنوز سهميه المپيك را نگرفته، روانشناس معرفي كند. از سوي ديگر اگر امروز من و همکاران مايل به همكاري با كشتي هستیم، به خاطر حساسيت اين رشته است .بنابراين هر زمان از سوي فدراسيون اين نياز احساس شود كه براي كشتي گيران ميتوانیم موثر واقع شوم براي همكاري اعلام آمادگي ميكنم.
*** چرا مدالهاي جهاني در المپيك تكرار نميشود؟
دربارهي اينكه نبود متخصصان در زمینه های مختلف بخصوص مربی مهارت های ذهنی طي ساليان گذشته در عملكرد كشتيگيران چه اندازه تاثيرگذار بوده است، به عنوان فردي كه از بيرون فدراسيون با ديد روانشناختی نگاه ميكند و به نسبت افرادي كه بطور مستقیم درگير اين قضيه هستند متفاوت است. من خود چون ساليان زيادي با كشتي همراه بودم و هم اكنون نيز در دانشگاه کمابیش کشتی را دنبال می کنم، معتقدم زماني كه ورزش با مباحث علمي تلفيق شود نسبت به وضعيتي كه فقط فردي كه صرفا كشتيگير است و يا فقط تحصيلات آكادمي دارد، تصميمگيري ميكند، شرايط متفاوت خواهد شد. اگر بخواهيم قياسي داشته باشيم ميبينيم طي ساليان گذشته تعداد مدالهاي كشتي ايران در رقابتهاي قهرماني كم نبوده اما در المپيك اين مدالها انگشتشمار بوده است. كشتيگيران ما كه اميد اول كسب مدال هستند در مسابقات جهاني چندين قهرماني در ردههاي مختلف سني در رشتههاي آزاد و فرنگي به ارمغان ميآورند، اما چرا در المپيك مدال آور نيستند. كشتي ايران از هفت وزن حداقل در نصف اوزان در مسابقات جهاني به طلا، نقره و برنز دست پيدا ميكند، آيا در المپيك نيز اين مدالها تكرار ميشود؟ واقعا چه اتفاقي ميافتد كه هميشه شاهد تكرار عدم مدال آوري در المپيك هستيم؟
* بار رواني در المپيك چندین برابر ميشود
از نگاه روانشناختی علت اين مساله به خاطر فشارهاي رواني است كه در مسابقات المپيك به ورزشكاران تحميل ميشود. مثال اين قضيه همانند یک وزنهاي50 كيلوگرمی است که روي دوش فردي گذاشته باشند بدون شك تحمل اين فرد در حد همين 50 كيلوگرم است حال اگر اين وزنه 60 يا 70 كيلوگرم شود ديگر قادر به تحمل آن نخواهد بود. فشار رواني كه به تيم ملي كشتي وارد ميشود به همين شكل است. المپيك مسابقات حساسي است و فشار رواني در آن زياد است و اين فشارها باعث استرس، اضطراب، عدم تمركز ، عدم بازيابي تمركز و كاهش اعتماد به نفس و ..... ورزشكار ميشود. به جز موارد ذكر شده يكسري فشارها نيز از سوي مسئولان، انتظارات مردم،دیده شدن در رسانه ها و... به ورزشكار وارد ميشود به عنوان مثال قبل از شروع مسابقات مسوولين به ورزشكار قول پاداش مالي آن چناني ميدهد و همين مساله سبب ميشود تا تمركز ورزشكار معطوف اين پاداش شود و همين درگيري ذهني باعث بروز يكسري فشارهاي رواني ميشود. چه كسي ميتواند بر اين گونه مشكلات رواني غلبه كند مربي كه كارش تمرين و آمادگي جسماني است و ورزشكار نيز از يك طرف ذهنش درگير مشكلات و مسايل دروني خود و از سوي ديگر احساس ميكند كه اگر يك دقيقه دير كند مربي او را جريمه خواهد كرد. همه اين عوامل وقتي دست به دست هم ميدهند باعث افزايش فشارهاي رواني در ورزشكار ميشود. براي رفع اين مساله بهترين راهكار اين است كه ورزشكار را از لحاظ مهارتهاي ذهني به حدي برسانيم كه مثلا به جاي تحمل فشار رواني 50 واحد ميزان تحملش را تا 90 واحد ارتقا دهيم. بدون شك ورزشكاري كه تحمل فشار رواني او 50 واحد است اگر با همين واحد رواني راهي المپيك شود در المپيك وقتي اين فشار 100 واحد ميشود چون تحمل فشار بيش از 50 واحد را ندارد در نتيجه با شكست مواجه ميشود و چون اين مساله به درستي آسيبشناسي و موشكافي نشده است حال به دنبال مقصر ميگرديم و به ناحق شخصيتهاي يكديگر را زير سوال ميبريم.
* خادم نگاه متفاوتی دارد
در رشته های مختلف دلیل عدم تمایل مربیان به حضور روانشناس در تيمهاي مربوطه می تواند متفاوت باشد و اين امر طبيعي است اما در رشتهاي چون كشتي با وجود فردي آگاه و مربي خوبي مانند رسول خادم چنين مسالهاي را نميتوان مشابه با سایر رشته ها دانست. نگاه وي نسبت به ساير مربيان می تواند متفاوت باشد. امكان دارد يك مربي در رشته ديگري تصور كند با ورود فرد جديد احتمال دارد جايگاه آن مربي محدودتر شود ، ولي در مورد شخصي چون رسول خادم اين مساله صدق نميكند. فكر ميكنم عدم همكاري فدراسيون كشتي با مربي روانشناس دلايل متعددي داشته باشد كه يكي از اين دلايل تجربه ناموفق برخي افراد غير متخصص در اين رشته بوده كه در گذشته اتفاق افتاده است. مساله ديگر اين كه عدم آگاهي از اين كه مربي روانشناس چه كمك و يا خدماتي در خصوص مهارتهاي ذهني ميتواند در اين رشته ايفا كند. بعضي از مربيان واقعا نمي دانند كه يك مربي مهارتهاي ذهني چه كمكي ميتواند به آنها داشته باشد يك مربي تيم ملي بايد بداند كه يك مربي روانشناس خود را در موفقيت يك ورزشكار شريك نميداند بلكه عاملي است در جهت كمك به ورزشكاران. آن فردي كه هميشه همراه ورزشكار است و در موفقيت وي نقش بسزايي ايفا ميكند سرمربي است .
*** نقش روانشناس در تيمهاي ورزشي درست تعريف نشده است
نقش و جايگاه كنوني من وهمکاران که در دانشگاه به عنوان يك معلم هستیم این اجازه را نمی دهد که بدنبال نقش و جایگاه های جدید از جمله حضور مستمر در کنارتيمهاي ورزشي باشیم.ضمن اين كه بصورت مستمر و کوتاه مدت مانند حضور 10 روز ه در اردو داخلي و يا حتي در اردوهاي خارجي با ورزشكاران برای من نوعی مقدور نیست و وقتي فرصت خود را محدود ميدانم چطور ميتوانم خود را در موفقيت ورزشكار شریک بدانم. شرايط كاري من در دانشگاه به شكلي است كه نميتوانم كار خود را در دانشگاه تعطيل كنم و مدت زيادي در خدمت تيم ملي كشتي باشم حتي اگر مي خواستم در كنار تيم باشم با كمبود وقتم سعي ميكردم يك روشي را اتخاذ كنم كه به فعاليتم در دانشگاه لطمه اي نزند. البته خيلي از همكاران من به صورت مستمر و مستقيم در خدمت تيمهاي ملي هستند. اما احساس ميكنم هنوز نقش روانشناس در تيمهاي ورزشي به درستي تعريف نشده و جايگاهش را پيدا نكرده است. اگر من و ساير همكارانم با فرصت زماني كمي روبرو هستيم تلاش ميكنيم براساس تواناييهاي خود ورزشكار و يا مربي را به گونه ای همراهی کنیم تا بتوانيم بخشي از مشكلات را مرتفع کنیم و همين كه اگر ورزشكاري يا مربي احساس كند نياز به مشاوره دارد در راستاي حل مشكلات آن ورزشكار قدم برداريم.
*** كار يك روانشناس ورزشي ارتقاي مهارتهاي ذهني ورزشكار است
خيلي از مربيان چون شناخت كافي نسبت به مهارتهاي ذهني ندارند تصور ميكنند كه ما با مشكلات روحي ورزشكاران سر و كار داريم، در حالي كه سر و كار ما با روح نيست و واژه روح، وژاه درستي نيست. سر و كار ما با مهارتهاي ذهني و عوامل روانشناختي است. ما با عوامل روانشناختي، مهارتهاي ذهني، افزايش اعتماد به نفس، عزت نفس و كاهش استرس و اضطراب ورزشكار سر و كار داريم. سعي ميكنيم در اين زمينهها به ورزشكار كمك كنيم كه اگر ورزشكاري در مسابقات نميتواند تمركز كافي را داشته باشد به وي آموزش دهيم چگونه تمركز خود را در مسابقات به دست آورد و اگر مشكل هدف گزيني داشته باشد و در انتخاب هدف درست با مشكل روبروست و يا در ارتباط گيري با مربي خود دچار ضعف است تلاش ميكنيم در اين خصوص با آن ورزشكار كار كنيم حتي اگر انگيزه كافي براي برد در يك مسابقه نداشته باشد، در وي اين ايجاد انگيزش را دوباره پرورش ميدهيم.
*** كشتيگيران ما از لحاظ اجراي فن و تكنيك بهترين ورزشكاران دنيا هستند
وقتي از ورزشكاري از لحاظ بعد جسماني سرعت و قدرت، چابكي، انعطاف پذيري و اجراي فنون تست گرفته ميشود متوجه مي شويم كه از لحاظ نموداري نسبت به ساير كشورها در شرايط خيلي خوبي قرار داريم و از نظر تكنيكي كشتيگيران ما تكنيكيترين ورزشكاران دنيا هستند و تكنيك را به ساير ورزشكاران دنيا آموزش ميدهیم. پس در تكنيك مشكل نداريم و تمام كشتيگيران ما به نحو احسن در اجراي فنون در مسابقات داخلي، آسيايي و جهاني تسلط كامل دارند. اما اين كه چرا در المپيك قادر به اجراي تكنيك خود نيستند به مسايل رواني ورزشكاران بر ميگردد. البته خود ورزشكار تجربه دارد و ميداند چطور در مسابقات تمركز داشته باشد ولي در عين حال نياز به يك مربي روانشناس دارد همان طور كه نياز به مربي تكنيكي دارد و اين مساله اصول علمي خود را ميطلبد.
*** اهميت كميسيون روانشناسي هنوز براي فدراسيونهاي المپيكي تعريف نشده است
متاسفانه فدراسيونهاي المپيكي كمتر از جلسات كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك استقبال ميكنند شايد تصور ميكنند اهميت چنين كميسيوني براي فدراسيونها هنوز زياد شفاف نيست و جايگاهي براي آنها تعريف نشده است به همين خاطر براي چنين موضوع مهمي بها نميدهند. به طوري كه تعداد كمي از نمايندگان فدراسيونهاي المپيكي در جلسات كميسيون حضور پيدا ميكنند و اگر حتي نماينده اي از فدراسيونها در جلسات كميسيون حضور داشته باشند چندان تاثيرگذار نيست. بنابراين اگر قرار است اطلاعاتي به يك فدراسيون داده شود از طريق مطبوعات نيز ميتوانيم اطلاع رساني كنيم. لذا تصور ميكنم حضور نماينده اي كه در تصميم گيري فدراسيون تاثير چشمگيري ندارد در چنين جلساتي نباشد بهتر است.
*** يا يك لحظه تمركز، نقره طلا ميشود
درست است كميسيون روانشناسي كميته ملي المپيك در زمان كوتاهي شكل گرفته ولي اين طور نيست كه بگويم تاثيرگذار نيست.حتي در شرايط زماني كوتاه نيز ميتواند تاثيرگذار باشد و من تصور ميكنم زمان سه، چهار ماه زمان كمي براي آماده سازي ورزشكاران المپيكي نيست و اگر بخواهيم ميانگين بگيريم اين زمان بيش از ميانگيني است كه انتظار ميرود. بنابراين اگر بتوانيم در يك زمان كوتاه نيز به ورزشكار كمك كنيم قطعا تاثير چشمگيري خواهد داشت اين كه ورزشكار بداند در يك لحظه چگونه تمركز خود را حفظ كند و فن خود را به خوبي اجرا كند و بتواند در آن لحظه نقره خود را با طلا تعويض كند و اين مساله براي من بعنوان مربی مهارت های ذهنی حائز اهميت است حال اين كه زمان كوتاهي در اختيارم باشد.
*** بیشتر قهرمانان المپيك تا 70 درصدموفقيت خود را مديون مهارتهاي ذهني ميدانند
وقتي با ورزشكاراني كه توانستهاند در المپيك به مدال دست يابند، صحبت ميكنيم، 70 درصد از موفقيت خود را مديون مهارتهاي ذهني ميدانند. خيلي از قهرمانان المپيك اذعان دارند كه موفقيت خود را به دليل ارتقاء مسايل رواني و برخي ديگر روي مولفههاي ديگر از جمله تمركز، كنترل استرس و بالا بردن اعتماد به نفس خود ميدانند. حال اين سوال مطرح است كه آيا در زمان كوتاه يك روانشناس ميتواند در عملكرد و موفقيت ورزشكار موفق باشد من مي گويم اين كار شدني است. اگر ما توانائی تمرکز یا کنترل استرس یا.... ورزشكاري را كه 50 درصد است در زمان كوتاهي به 60 تا 70 درصد برسانيم، همين تفاوت اندك نيز كمك موثري به بهبود عملكرد ورزشكار خواهد بود.
*** اساتيد دانشگاه دنبال پول و جايگاه اجتماعي نيستند
اگر برخي از اساتيد دانشگاهها به نوعي در ورود به تيمهاي ورزشي دچار مشكل هستند تصور من در اين خصوص بر اين مبناست كه نيازها متفاوت است. اگر كسي بخواهد كاري را انجام دهد بايد داراي انگيزه باشد. زماني كه يك استاد دانشگاه ميخواهد به يك تيم ورزشي كمك كند بحث نياز وي مالي و يا ارتقاي جایگاه اجتماعي نيست بلكه هدفش ارتقاي سطح دانش كشور است اگر من بخواهم با فدراسيون كشتي همكاري داشته باشم نياز من نه ارتقاي جايگاه اجتماعي و نه نياز مالي است، زيرا مبلغي كه به من داده ميشود در برابر مباحث علمي قابل قياس نيست. بنابراين عاملي كه سبب ميشود همكاران ما با يك تيم همكاري داشته باشند فقط بحث مفيد بودن آن است و اين كه داشتههاي خود را در اختيار ورزشكاران قرار دهند و اين احساس در آنها برانگيخته شود كه اطلاعات علمي آنها در جايي كاربرد دارد. حال براي اين كه اين حس در آنها ارضا شود در وهله نخست سود و هزينه آن كار را در نظر ميگيريم. قطعا اگر قرار باشد به خاطر بحث مالي وارد تيم ورزشي شويم بايد حواشي كه در ورزش وجود دارد و اين كه حرمتها رعايت نميشود را تحمل كنيم.
* متخصصان علوم ورزشي با احتياط وارد ميشوند
بنابراين اساتيد سعي ميكنند با احتياط وارد حوزههاي ورزشي شوند اگر اين حضور با استقبال مواجه شود و تيمهاي ورزشي احساس نياز كنند قطعا من و يا ساير همكارانم با آن تيم يا فدراسيون همكاري لازم را خواهيم داشت اما اگر قرار باشد كوچكترين آسيبي به وجهه اجتماعي آنها وارد شود هيچ وقت همكاري نخواهند كرد و عطايش را به لقايش ميبخشيند، چون اعتقاد دارم همان طور كه يك ورزشكار ساليان سال تلاش ميكند تا در مراحل بينالمللي و المپيك عملكرد موفقي داشته باشد و حاضر نيست قهرماني خود را با هيچ چيز ديگري تعويض كند، يك همكار دانشگاهي نيز سالهاي زيادي تلاش و زحمت مي كشد و هيچ وقت جايگاه علمی را كه به دست آورده است حاضر نيست در بين مطبوعات، تماشاگران و يا از طريق مربيان و ورزشكاران خدشهاي به اعتبار جايگاه و موقعيت اجتماعياش وارد شود وگرنه ما نيز ميتوانيم لابي كنيم و با برقراري ارتباط وارد تيم ورزشي شويم بالطبع اگر اين مساله رخ دهد بايد منتظر پيامدها و عواقب آن نيز باشيم.
*** از توليدات علمي در ورزش استفاده مطلوبي نشده است
در خصوص علمي كردن ورزش معتقدم به نسبت گذشته تا حدودي موفق بوديم اما كافي نيست. در حال حاضر توليدات علمي ما زياد است حال اين كه چقدر از توليدات علمي در ورزش استفاده شده است ميتوانم اذعان كنم كافي نبوده است. يعني دانشگاههاي ما توليدات علميشان زياد بوده و همكاران ما در دانشگاههاي مختلف توليدات علمي بسيار زيادي داشتند اما از اين دانشها و دانستهها به نحو احسن استفاده مطلوبي نشده است.
*** چشم انداز روان شناسي ورزشي؛ هر ورزشكار يك روانشاس
اظهارنظر و ارزيابي در خصوص عملكرد ورزشكاران در المپيك كاري سخت و غيرقابل پيشبيني است و بايد تمام جوانب را در نظر گرفت ولي در عين حال دعا ميكنم نسبت به المپيك قبلي ورزشكاران ما سربلند باشند. از سوي ديگر با توجه به امكانات خوبي كه براي تيمهاي المپيكي از سوي كميته ملي المپيك فراهم شده است تصور ميكنم ورزشكاران ما در المپيك بايد عملكرد خوبي داشته باشند اما اميدوارم زماني شاهد بروز اين اتفاق باشيم تمام فدراسيونها اين احساس نياز را داشته باشند كه در كنار هر ورزشكاري حداقل يك روانشناس ورزشي آنها را همراهي كند.
*** كداميك از متصديان ورزش كشور تاكنون تحصيلكرده تربيت بدني بودهاند؟
طي چهار سال گذشته از المپيك پكن تاكنون از متخصصان امر در ورزش استفاده زيادي نشده است حتي اگر نموداري در اين زمينه داشته باشيم ميبينيم طي اين چهار سال كار خاصي صورت نگرفته و از متخصصان امر استفاده مطلوبي نشده است اما اميدوارم حال كه سازمان ورزش به وزارتخانه تبديل شده و تحت حيطه و كنترل مجلس در آمده است ورزش ما به سمت علمي شدن حركت كند. تاكنون به ياد ندارم در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را يك نفر وزير غير پزشك عهدهدار مسووليت وزارت بهداشت باشد اما در تربيتبدني چطور؟ تاكنون از بين افرادي كه تصدي سازمان ورزش بودند چند نفر از آنها تحصيلكرده مرتبط با تربيت بدني بودند. اميدوارم اين اتفاق بيفتد و بعد از چندين سال يك بار شاهد اين قضيه باشيم كه دانشگاهيان امور ورزش را به دست بگيرند و آن را اداره كنند.
گفت و گو از خبرنگار ورزشي ايسنا، ظريفه ملكپور
آدرس مدیر وبلاگ :